لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: ۸۸ مقدمه در سالهاي اخير فرهنگ بيش از پيش در كانون توجه قرار گرفته است . بسياري از مباحث جاري در كشور، چه در حوزه اقتصاد يا سياست رنگي فرهنگي دارد. غالباً از صفت فرهنگ براي توضيح مجموعه عوامل ناشناخته استفاده مي شود و اين كاربرد اصطلاح فرهنگ ،بر ابهام معنايي اين اصطلاح بيش از پيش مي افزايد. در عين حال اين مسأله از واقعيت ديگري نيز خبر مي دهد . بخش فرهنگ از يك سو تحت تأثير تحولات ( مثل رشد اقتصادي يا توسعه اجتماعي ) و از سوي ديگر به دليل دگرگونيهاي دروني آن ( مثل افزايش توليد كنندگان و مصرف كنندگان و يا تفكيك اجتماعي درون فرهنگ و … ) وضعيت متفاوتي پيدا كرده است . بر اين مجموعه بايد گسترش ارتباطات را نيز افزود كه مفهوم مرزهاي فرهنگي را دگرگون مي كند . چنين تحولات ، فرهنگ را به صورتي روز افزون بسط مي دهد و از درون همين گسترش است كه مسائل تازه اي پيش روي جامعه و دست اندركاران فرهنگي قرار مي گيرد . طبعأ در زمينه اي اين چنين بسط يابنده و در حال دگرگوني ، سياستگذاري فرهنگي مفهومي ثابت نخواهد دا …