لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: ۱۳ حضرت آدم (ع) حضرت آدم (ع) روزي ديد ناگهان سه مجسمه سياه و بدقيافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نوراني در طرف راست او ، از مجسمه هاي طرف راست يكي يكي پرسيد : شما كيستيد ؟ اولي گفت: من عقل هستم . دومي : من حيا مي باشم . سومي : من رحم هستم . حضرت پرسيد : جاي شما در كجاست ؟ اولي : در سر انسانها دومي : در چشم انسانها . سومي در دل انسانها. حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سياه و بد شكل ، يكي يكي پرسيد : شما كيستيد ؟ اولي : من تكبرم. حضرت : جاي تو كجاست ؟ سر انسانها سر كه جاي عقل است. اگر من وارد سر شوم ، عقل مي رود. دومي : من طمعم . مكان تو كجاست ؟ در چشم انسانها . چشم كه جاي حيا است . من اگر در چشم جا گرفتم ، حيا مي رود . سومي : من حسدم . محل تو كجاست ؟ جاي من در دل انسانهاست . دل كه جاي رحم و مروت است . اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب مي رود . به اين ترتيب مي فهميم كه اگر انسان دريچه هاي وجود خود را به روي گناهان بگشايد ، هر گناهي كه در او جا كند ، به همان تناسب ، فضيل …