اكولوژي، جامعه و كشاورزي ۱۰ صفحه من قصد دارم تا در مورد رابطه بين اكولوژي، بقاء و جامعه شناسي صحبت كنم و اميدوارم كه بتوانم به شما نشان بدهم كه چرا كشاورزي و باغباني الگوي مناسبي براي بسط و تفهيم اين رابطه ها مي باشند. من همچنين قصد دارم كه به شما نشان دهم كه تئوري سيستمهاي حياتي، كه هم اكنون در صدر موضوعات علمي قرار دارند يك محدودة مناسب نظري براي فهم روابط بين اكولوژي، بقاء و جامعه در اختيار ما قرار مي دهند. نظريه سيستمها براي اين شناخت، لازم نمي باشد. فرهنگهاي بومي يك آگاهي سيستميك از طبيعت و محيط زندگيشان (نوعي از آگاهي در مورد روابط و وابستگيها) در طول قرنها بدون داشتن هرگونه تصور علمي از آن، بدست آورده بودند. آنها آنچه را داشتند كه گرگور پتسون آن را آزادي سيستميك ميخواند. به هر حال مبناي صحبت ما در اين جا دانش و در محدودة جامعة صنعتي ميباشد. در اين محدوده، تاكيد بسيار برروي نظريات علمي مي شود و جالب است بدانيد كه آخرين دستاوردهاي علمي مؤيد تحقيقات ما بوده است. امروزه داشتن يك ديد درست جامعه شناسي نه تنها براي يك زندگي بهتر از نظر روحي ورواني بلكه براي آينده فرزندانما …